«پسرانى داشتم كه مرا به خاطر وجود آنها «امالبنين» مىگفتند،»
«ولى امروز در حالى به سر مىبرم كه ديگر پسرانى براى من نيست.»
«چهار پسرى كه همچون عقابهاى تيزپرواز بودند.»
«با پاره شدن رگهاى قلبشان به شهادت رسيدند.»
«نيزهها به جنگ اعضاى بدن آنها آمد، در نتيجه همه آنها به خاك افتادند.»
«اى كاش مىدانستم آيا اين خبر درست است كه گفتند: دست عباس قطع شده است!»
«اى كسانى كه حمله جانانه فرزندم ـ عباس ـ را بر گلههاى گوسفند ديديد.»
«نيز به دنبال او فرزندان حيدر را كه هر كدام از آنها شيرى است كه دست از يارى امامش برنمىدارد.»
«باخبر شدم، در حالى بر سر پسرم ضربه وارد كردهاند كه او دست در بدن نداشته است.»
«واى بر من كه بر سر فرزندم عمود آهنين فرود آمد.»
«اگر شمشير در دستت مىبود، كسى را ياراى نزديك شدن به تو نبود.»
آخرین نظرات